ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حکایت رکن عشق
به مجنون گفت روزی عیبجویی
که پیدا کن بِه از لیلی نکویی
و...
به قلم دامنه: سلام. سراغ چه حکایتی، رُکن عشق. بافقی وضع عاشقی را با این مصرع پرسشی «چه باشد رکن عشق و عشقبازی؟» در دو بیت آخری این حکایت دلکش، دقیق روشن ساخته که عاشق واقعی در هر شرائطی عاشقپیشه میمانَد مثل فرهاد برای شیرین، مثل مجنون برای لیلی. مثل قو برای قو که مرحوم حبیب آهنگ قو را ماندگار خوانده است. دو قو تا پایان عمر عاشق هم میمیرند. اگر یکی هم زودتر مرد دیگری تا عمر تنها زنگی میکند تا به پای وفا بمیرد. بافقی چنین گفت از رکن عشق:
به هر فکر و به هر حال و به هر کار
چه در فخر و چه در ننگ و چه در عار
به هر صورت که نبود ناگزیرت
بجز معشوق نبود در ضمیرت
در تاریخ هم روایت است (نمیدانم تا چه حد این روایت صحیح است) که امام صادق ع شیعهی تنوری میخواست یعنی اگر به او گفت پاشو برو داخل تنور آتش، عاشقانه برود نه اینکه بهانه بیاورد. منظور امام ع تست خلوص افراد پیرو بود. بگذرم.