ابراهیم طالبی دامنه دارابی. در قدیم مقصود از ادیب این بود فرد هفده علم بلد بود. اما امروزه یعنی کسی که بر الفاظ، قدرت پیدا کند و آثار جاودان از خود بر جای گذارَد. لفظ ادب اسم مصدر است. از عرب است. ذوق را شامل میشود. مرادفش در فارسی، آئین است و عادات پسندیده. و علوم ادب آنقدر جذَبه دارد که برای تربیتِ ذوقُ تحریک آن، است. لفظ ادبیات به مجموع ذوق وَ روحیات ملت اطلاق میشود. مرحوم بدیعالزمان فروزانفر در «تقریرات» معتقد است تأدیب به معنی تربیت و پرورش «تن» است، ولی فرهنگ به معنی تربیت «جان». اگر به فردوسی مسلط باشیم آن حکیم واژهی فارسی پروردگار را -که اسم مختص خداست- دربارهی رُستم هم به کار برده است، زیرا رستم پرورندهی جسم سیاوش بود. خطاب به رُستم:
به گیتی خردمند و باهُش تویی
که پروردگارِ سیاوش تویی
پس ادیب کیست؟ ادیب کسی است ادبیات (=مجموعهْ حاصل و نتایح فکر ملت) را با قلم آثارش میسازد. و ادب، کلیهی افکار متأثر از گذشتهی ملت و مؤثر در آیندهی ملت است. خلاصهاش این است: تراوش فکر بشریت که با گردش گیتی، گردش دارد؛ کُلّ یومٍ هوَ فی شأن. بخشی از آیهی ۲۹ الرحمن.