به نام خدا. ملاک اسلامی بودن یک جامعه بنا بر آیات و روایات و سیره عملی امام علی (ع) رسیدن به «منهای فقر» است. و جز چنین جامعه ای را «اسلامی» خواندن تجوز است
و اگر به ارزشهای ابدی اسلامی زیان برساند، جایز نیست. جدیدترین
اثر استاد محمدرضا حکیمی، با عنوان «حکومت اسلامی» از منظر قرآن و احادیث
(کتاب و سنت) از سوی انتشارات علمی فرهنگی الحیات دارای مباحث مهمی ست.
حکیمی در مقدمه آورده است: «اگر حکومت، دینی باشد، یک
فایده مهم دارد و یک خطر بزرگ. فایده مهم چنین حکومت هایی این است که می
توان دین را، و معارف و تعالیم دین را و احکام دین را در اینگونه حکومت ها
تعلیم داد، و ترویج کرد و ظاهر شعائر دینی را برپا نگه داشت و نسل ها را به
دین توجه داد و با دین و با تعالیم رشد آموز دین تربیت کرد و مردمان دیگر
کشورها و حکومت ها را از دین و سیاست دینی و مدیریت دینی آگاه ساخت.اما
خطر بسیار بزرگ کدام است؟ خطر بزرگ این است که هنگامی که حکومتی دینی شد،
یعنی ادعا شد که حکومت دینی است و نام حکومت دینی و اسلامی بر آن گذاشته
شد، هم جامعه داخل و هم جامعه های خارج، انتظار دارند یک مدیریت کاملا سالم
و یک حاکمیت والای انسانی ارائه شود. حاکمیتی که - بنابر طبیعت دین اسلام -
بیش از اینکه اعمال قدرت کند، به تربیت بپردازد و «فرهنگ سازی» در هر
زمینه را «اصل» بداند. حاکمیت دینی در واقع یک نوع خدمت است به معنای
پشتیبانی و نزدیکی به مردم و حفظ منافع و مصالح دنیوی و اخروی مردم، نه
تنها وادار کردن مردم...یا اقتدارگرایی...»

از راست: علامه محمد رضا حکیمی و آیة الله سید جعفر سیدان