ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چندین خصلت، مرحوم طالقانی را نزد مردم برجسته و نستوه و سترگ نگه میداشت؛ ازجمله: شفقت، حکمت، صلابت، نواندیشیِ دینی، تعامل با مبارزین، خردمندی، عقلانیت، شکیبایی، سادهزیستی، مردمیماندن و... . ویژگیهایی که جامعهی ایرانی بدان پایبند و علاقهمند بوده و اکنون نیز سخت به آن نیازمند است.
طالقانی در رویکرد خود به منابع قرآنی، نه فقط برای نوسازیِ انسان معاصر، که برای جامعه نیز میکوشید. او به احیای تفکر دینی و «وَجه هدایتی قرآن» پرداخت که در منظرش کتابیست برای احیا و بسط آزادیهای انسانی و نفی هرگونه صورتبندیهای استبدادی.
ایشان در صفحهی ۴ مقدمهی «تنبیهالاُمّه« اثر مشهور مرحوم آیتالله نائینی مینویسد: «از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم، مردم این سرزمین را زیرِ تازیانه و چکمهی خودخواهان دیدم.» و در صفحهی ۱ جلد اول تفسیر خود «پرتوی از قرآن» میگوید:
«قرآن آمد تا پرتو هدایت آن، زوایای روح و فکر و نفسیّات و روابط حدود و حقوق خلق را با یکدیگر، و همه را با خالق، و اعمال را با نتایج، روشن ساخت و نفوس را رو به صلاح و اصلاح، به پیش برد و استعدادهای خفته را بیدار کرد و به جنبش آورد.»
طالقانی به دنبال راهحلهایی بود که به کاهشدادنِ آلام و دردهای بشری بینجامد و درین راه تلاش میکرد با ترویجِ «تعامل و مدارا» از انبوه هزینههای نشئتگرفته از اصطکاک نیروهای جامعه، بکاهد.
به نظر او چند حجاب (=پرده، حائل) در انسان، مانع از هدایت قرآنی میشود شامل این حجابها:
۱. حجاب بیتفکری؛ که عمق ضمیر را فرا میگیرد.
۲. حجاب دانشِ کاذب؛ که مانع جدی تدبُّر در قرآن است.
۳. حجاب تحمیلِ پیشفرضهای خود بر قرآن؛ که مرحوم طالقانی درینباره تأکیدِ اکید دارد که «باید بگذاریم آیات خود سخن بگویند.»
طالقانی در مسیر مبارزهی سیاسی با رژیم سلطنتی پهلوی، مسئلهی «تعلیم و تربیت» جامعه را نیز مدّ نظر داشت. او انسان را «منفعلِ جاهل» فرض نمیکند بلکه برای انسان «دامنهی مسئولیت» قائل است. از نظر ایشان -که در سال ۱۳۲۵ مطرح کردند- تعلیمات قرآن برای ایجاد عالیترین محیطهای تربیتی خانواده و جامعه است تا «همهی قوای انسان باهم رشد کند و انسان از همهی احساسات چشم و گوش و عواطف و شعور و وجدان، درست بهرهمند شود.» زیرا از منظر ایشان «تربیت، ایجاد وسایلِ رشد و تعادل میان قوای ظاهری و باطنی است.»
مرحوم طالقانی، قرآن را در «قلبِ دستگاهِ تعلیم و تربیت» مینشانَد و در تفسیر جزء سیام قرآن مینویسد: « کارِ قرآن نوسازیِ انسان است.» زیرا معتقد است «قرآن، شعور و ضمیرِ آدمی را بر میانگیزد.»
آن عالم نستوه یکم شهریور ۵۸ در جمع صاحبمنصبان داخلی و سُفرای خارجی فرمودند: «در تمام مدارس ما از ابتدایی تا دانشگاهها، باید قرآن و هدفهای قرآنی و نه قرائتِ قرآن و نه برای ثواب، در تمام کشورهای اسلامی درس داده شود.» و در سوم بهمن ۵۷، از معلمان درخواست کرد «که در سایهی تعالیم عالیهی قرآن و با برخورداری از فرهنگ غنی اسلامی و ملی» دست به آموزش و تربیت بزنند. آری؛ از منظر آن بزرگمرد مبارز، قرآن، قلبِ تعلیم است.
روحشان همآره شادمان و نامشان همیشه ماندگارو
متن کامل مقالهی آقای مهدوری در ادامه:
وجه هدایتی قرآن در نظریه تعلیم و تربیت آیت الله طالقانی
نویسنده: عزت الله مهدوی
«آیت اله سید محمود طالقانی (۱۳۵۸-۱۲۸۹) سه خصلت قابل توجه داشت:”شفقت ومهربانی، حکمت ،صلابت وپایداری.”به همین لحاظ همواره در تاریخ معاصر ایران از جایگاه منحصر به فردی برخودار بوده است.این اوصاف باعث شدند که پیرامون او طیفی از شخصیتها ی مختلف با گرایش های گوناگون گرد آیند.جاذبه ی شخصیت واندیشه ی او آنقدر بود که بتواند تفسیری ماندگار از دینداری ارائه کند که برای رهجویانِ خواهان تغییر وت حول رهتوشه هایی فراهم نماید که در عین حفظ ارزشهای ثابت سنت دینی ،نوعی نواندیشی و تعامل با دنیای مدرن را هم به همراه داشته باشند.
افکار وشخصیت فرهنگی مرحوم طالقانی می تواند یاد آور نوعی تعادل و اعتدال و عقلانیت فراموش شده باشد. اوصافی که جامعه ی کنونی ما به آنها سخت نیازمند است.طالقانی در رویکرد خود به منابع اصیل دینی برای “نوسازی ِانسان” معاصر وبالتبع جامعه -بعد از پرسش از علل عقب ماندگی ها و به دنبال نسل مصلحان جوامع اسلامی -به احیای تفکری می پردازد که در آن “وجه هدایتی قرآن” مطرح می گردد.قرآن را کتابی برای احیای اندیشه ی آزاد وبسط آزادی های انسانی ونفی صورت های گوناگون استبداد می یابد. می نویسد: ”از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم ،مردم این سرزمین را زیر تازیانه وچکمه خودخواهان دیدم.” (ص۴ مقدمۀ تنبیه الامه) در ادامه از اینکه فعالیت علمای دینی در کشاکش فرعیات احکام مسدود می ماند، شکایت دارد. به نظر او “نیروی فکر و عمل ”باید “برای ایجاد محیط مساعد” معطوف گردد.
قرآن آمد تا”پرتو هدایت آن زوایای روح وفکر ونفسیّات و روابط حدود وحقوق خلق را با یکدیگر وهمه را با خالق واعمال را با نتایج روشن ساخت و نفوس را رو به صلاح واصلاح به پیش برد و استعداد های خفته را بیدار کرد و به جنبش آورد.” (ص۱جلداول پرتوی از قرآن)
در نگاه او کاهش مرارت ها و برداشتن زنجیرهای اسارت از دست وپای انسانها وایجاد جامعه ای که در آن آزادی در همه ی ابعادش و مساوات و برابری و عدالت برای همه ی اقشارش،معنا و محتوای رسالت پیامبران بود.او بین اسلام وارزش های فطری منطوی در دمکراسی، تعارضی نمی دید.هرچند وسواس های دهه های اخیر بین معتقدان به ساختار های سنتی و روشنفکران کم طاقت در قالب بعضی تفسیرهای موشکافانه ،فاصله انداخته است، اما طالقانی در پس وپشت همهی تعابیر مطرح شده از مکاتب مختلف، کاهش دادن آلام و دردهای بشری را انتظار می کشید. و سعی داشت با ترویج نوعی تعامل و مدارای مشفقانه از میزان هزینه های ناشی از اصطکاک نیروهای جامعه بکاهد.
به نظر او حجاب هایی وجود دارد که مانع هدایت قرآنی می شود: ”حجابی که عمق ضمیر را فرا می گیرد،گوش وچشم باطن را می بندد” (مرحله ای که بی تفکری ،وجود آدمی را تسخیر می کند) و حجابی که به واسطه ی دانش کاذب به وجود آمده وصورتی از غرور به خود گرفته و مانعی جدی بر سر راه تدبُر در قرآن ایجاد کرده است (غرق شدن در ذهنیت ناگشوده) وحجابِ تحمیلِ پیش فرض های خود بر آیات قرآنی (باید بگذاریم آیات خود سخن بگویند) و.. در این بخش وی به طرح گزاره ای می پردازد که غافل گیر کننده است: ”اگر مسلمانان پیرو هدایت اقوَم قرآن اند پس چرا پراکنده ،ذلت زده،حیرت گرفته ،خود باخته شده اند و بجای قیام اقوم بیشتر آنان زمین گیر شده یا به خواب رفته اند؟” (ص۱۷همان)
طالقانی در کسوت یک روحانی عالِم وصاحب صلاحیت ،پروژه ای را دنبال می کرد که در آن مسئله ی ”تعلیم وتربیت” بعنوان یک رسالت ارزنده وموثر مطرح است.او از متون مذهبی به استخراج منابعی توجه داشت که مسیر انسان را برای نیل به کمال تسهیل می کند.اوبراستی به فهم عمیقی از آموزش وتربیت دست یافته بود.توجه به عبارت زیر، این مسئله را وضوح می بخشد: ” وَ هَدَیناه النَجدَین ،که انسان ،با شخصیت متحرک و متطوری که دارد،پس از پیمودن راه غرایز وفطریات اولیه ،به دامنۀآن می رسد (مسوولیت) در این دامنه است که شعور به تکلیف و اختیار عقیده و عمل پیش می آید و انسان با تشخیص و آزادی باید یکی از دو نجد (راه) را پیش گیرد.” (ص۹۷ قسمت دوم تفسیر جزء سی ام قرآن)
آن چنان که فهمیده می شود او هیچ انسانی را منفعلِ جاهل فرض نمی کند. هر انسانی مراتبی از آگاهی را دارد واین در متدولوژی آموزشی بسیار عبرت آموز است. مهربانی وشفقت و شکیبایی را اساس مشارکت های اجتماعی می شمارد. (ص۱۰۱همان) در جایی از تفسیر خود می نویسد:”عفو واستغفار،لغزشها و گناهانرا محو می کندو مشورت،آنان را از بند تقلید وترس فکری برون می آورد وشجاعت نظر و فکر وابتکار و شخصیت روحی می دهد،تا هریک در حد استعداد ذاتی،دارای جاذبه و تحرک وتحریک می گردند.” (ص ۳۹۷تفسیر سوره آل عمران)
از نظر طالقانی”دستورات وتعلیمات قرآن کریم برای همین است که در خانواده و جامعه عالی ترین محیط های تربیتی بوجود آید تا همه ی قوای انسان با هم رشد کند و انسان از همه احساسات چشم و گوش وعواطف وشعور و وجدان درست بهره مند شود.” (گفتار رادیویی۱۳۲۵شمسی)”
تربیت، ایجاد وسایل رشد وتعادل میان قوای ظاهری و باطنی است”.اهداف تربیت را این چنین بر می شمارد: ”اول،تربیت مبدء شعور و تقویت محبت معرفت و علم است تا انسان به کمال عقلی برسدو به درجه ایمان نائل گردد.دوم،تربیت عواطف پاک که از همه بالاتر عاطفه خدمت به نوع و بریدن علاقه های تاریک کننده مادیات است .سوم،تربیت مبدء اراده وقدرت است، قدرت در تصمیم، قدرت در تبلیغ، قدرت در مصائب.” (همان.نقل از طالقانی و تاریخ صص۹۲-۹۵) طالقانی در قلب دستگاه تعلیم وتربیت ،قرآن را می نشاند.می نویسد:”کار قرآن نوسازی انسان است”(ص۱۳۲قسمت اول تفسیر جزء سی ام قرآن) به نظر او:”قرآن شعور و ضمیر آدمی را بر می انگیزد.”(همان ،ص ۱۳۰)
در اول شهریور ۵۸درجمع صاحب منصبان داخلی و سفرای خارجی می گوید:”در تمام مدارس ما از ابتدایی تا دانشگاهها،باید قرآن وهدف های قرآنی ونه قرائت قرآن ونه برای ثواب،درتمام کشور های اسلامی درس داده شود.” (روزنامه اطلاعات ص اول)
درسوم بهمن ۵۷ ،از معلمان ،طی پیامی درخواست می کند “که در سایه تعالیم عالیه قرآن و آموزش وپرورش صحیح و با برخورداری از فرهنگ غنی اسلامی و ملی نوجوانان ونونهالان را برای پیشرفت وترقی هر چه بیشتر که ضامن اعتلای وطن عزیز ما است آماده نمایند.”(روزنامه کیهان)
طرح مباحث مربوط به تعلیم وتربیت از نظر مرحوم طالقانی نیازمند وقت وحوصله بیشتری است.تأمل در آثار این مرد بزرگ نشان دهنده بلوغ فکری ووسعت نظر توأم با تفکر خلاقانه ی اوست.» (منبع)