میان حوزهی علمیه و حرم ائمه و اهل بیت ع رابطهی ذاتی نیست، که گوییم الّا و لابُد باید در چنین شهرهایی حوزه تأسیس کرد، عین نجف اشرف، مشهد مقدس و یا سامرّا. اما وقتی حوزه، کنارش حرم هم باشد یک معنویت خاص زایش دارد. طلبه، هم درس میخواند و هم برای تخلیهی بُعد مادیگری -که چنین عارضهای کل بشر را شامل میشود- توسل میجوید و سبکبال میشود. شاید به تعبیر من بشود گفت حرم، یک کلاس درس اخلاقِ دائمبرقرار، حساب میآید که شاگردانش هر زمان بخواهند میتوانند هر نقطهی دلخواه حرم، درین کلاس معنوی و تقرّبجویی به درگه الهی شرکت کنند و خَش و بُرادههای روزمرّگی خود را صیقل زنند. این آسیب هم، ممکن است البته به وجود آید که حرم کنار حوزه، طلبه را خیلی نقلی و اخباریگری بار بیاورد و عقلیشدن را به تعبیر مولوی "چوبین" تخیّل کند. اگر طلبه خود، به تفکر و اندیشه بها بدهد چنین منشی به خود نمیدهد. البته سه نمونه داریم که حوزه قم روزگاری چنان شده بود که علامه طباطبایی، آیت الله مطهری، آیت الله دکتر بهشتی پرورش گیرند که نظیری برای خود تا قرنها ندارند و گمان نکنم حوزهی قم دیگر چنین شکلی به خود بگیرد. بگذرم. حوزهی علمیه اصفهان حرم نداشت، اما هم عقلیون بار آوُرد، هم نقلیون. اگر قم حضرت معصومه س نداشت! تصورش حتی سخت است، چون قم بدون حرم، یعنی شهری پر از شوریِ نمک، باد شرقی کویر لوتْ و در خوشایندترینش باغ انار و سوهان لذیذ و تُردْ. برای شهروندْجماعتِ قم هم، حرم مهمتر است، نه حوزه. چون حوزه در تخصص عامه نیست، ولی حرم مال همه است، هم مُلا و هم مُکلّا. به نظرم حرم، حوزه را تلطیف باید بکند. حوزه آیا خود را با حرم تلطیف میکند، یا نه، من ارزیابی قطعی ندارم. اما اهل دل، در دلِ حوزه بهندرت هنوز هم هستند که تمرین عرفان شرعی میکنند. وفات آن بانوی مکرم اهل بیت ع -که عطرِ قبرش سراسر قم را بیوقفه فراگرفته- فرصتی فراهم آورده برای این پستم. دامنه.
به قلم دامنه: با یاد و نام خدا. یاد جاوید «فقیه متضلّع» و عالم مبارز مرجع بزرگ مرحوم آیتالله العظمی حسینعلی منتظری در سالروز ارتحالش بهخیر. این عکس ایشان (در زیر) مرا به یاد آن لحظهای میاندازد که به صورت اتفاقی در همین کوچه و از همین در خانهیشان بیرون آمده بودند. با کمال خوشحالی و رغبت به محضرش سلام و احترام دادم و او با کمال تواضع با منِ عابرِ رهگذر، خالصانه و در کمال سادگی احوالپرسی کردند. ایشان ازین در وارد کوچه و سپس وارد حسینیه میشدند و نهجالبلاغه تدریس میکردند. رحمت ابدی بر او باد، که افکار پویا داشت و تفکر فقهیانه و حقوقمندانه. و با آنکه در جاهایی با امام خمینی متفاوت میاندیشید ولی هرگز مقام والای امام امت را زیر سؤال نمیبرد و خود را شاگردش میدانست، ولی نه شاگردی که اگر حرف برای گفتن داشت، دریغ ورزد و یا از بیان محترمانهی آن بهراسد. درود باد.
«به گزارش خبرنگار جماران، آیت الله محمود امجد در مراسم احیاء شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان با بیان اینکه عمامه علامت دین نیست افزود: چه عمامه به سرها که به دین و جامعه خیانت کردند. عمامه نه اصول دین و نه فروع دین است؛ یک پارچه است و بر سر من گذاشته اند که در راه دین قدم بگذارم و خدمت کنم. مثل آن علمایی باشم که زحمات فراوانی کشیدند تا اسلام به دست ما برسد. شهید اول و شهید ثانی هرچه داشتند در راه اسلام دادند و ذرّه ای از اسلام استفاده نکردند.
وی ادامه داد: مردم که عمامه بر سر من می بینند از من تقوا و درستی می خواهند. پس عمامه ملاک نیست. عمامه دلیل نیست که هر سخن بی مبنایی که زده شد، باید پذیرفته شود.افراد بسیار دانشمندی بوده اند که عمامه نگذاشته اند. مرحوم سید مهدی الهی قمشه ای در ریاضیات، فقه، فلسفه و همه رشته ها ید طولایی داشت ولی عمامه نداشت.
آیت الله محمود امجد استاد برجستۀ اخلاق
آیت الله امجد در عین حال تأکید کرد که برخی قضایا عقلانی است، از جمله تقلید که در واقع رجوع عالم (عالم به جهل خود) به عالم است. بدون علم به این که من نمی دانم و او می داند؛ تقلید نداریم. کسی حق ندارد به غیر علم، تبعیت کند. تبعیت از شخص نیست. مرجع تقلید هم در غیر تخصص خود باید به عالم رجوع کند. از علم است؛ به دنبال علم رفتن است. حتی اگر پیامبر خدا (ص) بر اساس بیّنه حکم دهد مالی متعلق به بنده است در حالی که خودم علم دارم آن مال متعلق به من نیست؛ مگر می توانم در آن مال تصرف نمایم؟!
این استاد اخلاق با پرداختن به فرازهایی از وصیت نامه امیرالمؤمنین (ع) گفت: این قرآن بر سر گرفتن نماد است؛ یعنی باید در سراسر زندگی من قرآن حاکم شود.
وی افزود: خداوند هدیه ای بهتر از نماز برای بشر نداشت که برای او بفرستد. در تمام قرآن برای نماز اقیموا داریم. حتی یک جا اقراء نداریم. یعنی نماز خواندنی نیست ...عمود است و عمود را باید درست کرد و نگاه داشت...نماز طواف است. در طواف، شما گرد خانه می گردید و در نماز گرد صاحب خانه. نماز اکسیر غم زُداست. اما همانطور که از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به ما رسیده است؛ هدف اصلی نماز تنزیه از کبر است. پاک شدن از کثافات و نجاسات مَنیت؛ واقعیت این است که ما مستیم و نمی فهمیم. مست غرور، مست علم، مست مقام، مست قدرت...یک الله اکبر نگفته ایم... الله اکبر یعنی فقط خدا بزرگ است...
وی خاطر نشان کرد: یکی از کلمات دعای جوشن کبیر «یا رفیق» است. ما با خدا قهریم... واقعیت این است که هرچه خدا گفت انجام دهید، ندادیم و هر چه گفت انجام دهید، نکردیم. حیف است آدم در این عالم بیاید و بی معرفت برود...
ادامه مطلب ...
«رابطه و موضع گیری سید احمد خمینی فرزند امام خمینی و مؤثرترین فرد در تصمیمات وی، با برخی رجال کشور و از جمله آیت الله منتظری دارای فراز و فرودهایی است که شرح آن یک کتاب میشود. سید احمد پس از انقلاب و در سال ۵۸ طی نامهای با لحن خاص از آقای منتظری گله میکند که چرا مردم شعار امید امت امام برای وی سر میدهند؟ چرا او دفتر دارد و چرا خطبههای نماز جمعه ایشان از تلویزیون با خلاصه و شرح آن پخش میشود؟ اما در سال ۶۱ از رهبری آینده آقای منتظری دفاع میکند!
پس از آن و در ادامه، آنچه که از گزارش آیت الله منتظری و برخی از اطرافیان ایشان بر میآید سید احمد با این تحلیل که میتوان پس از درگذشت آیت الله خمینی با کوچ به بیت آیت الله منتظری، منتظری را قالبی دیگر از همان سیاستها و مدیریت گذشته تلقی کرد، به دنبال آنچه که وی تصفیه بیت آقای منتظری از نفوذیها مینامید، رفت.
آقای منتظری میگوید: «اینها با این سرو صداها و جوسازیها میخواستند افرادی را در بیت من بگذارند و به وسیله آنها مرا کنترل کنند. اینها برای بعد از امام به دنبال “ولایت بر فقیه”بودند نه به دنبال “ولایت فقیه”».
آقای منتظری در برابر این سناریو، با توجه به شخصیت مستقلش چه کرد و چه واکنشهایی در پی داشت؟ در این مختصر نمیگنجد و انجام آن به برکناری یا استعفا (که نمیتوان هر دو را تحلیل واقعی کرد) انجامید. آیت الله منتظری بنابر شواهدی که مطرح میکند سید احمد خمینی را به عنوان عامل اصلی در ایجاد چهرهای منفی از خود نزد آیت الله خمینی میداند و معتقد است اگر نامههای ایشان به ویژه نامههای ماههای پایانیاش به آقای خمینی میرسید رابطه، تا این حد منفی نمیشد. پس از پایان قائم مقامی برخی تحلیلها توسط دوستان سید احمد و اعضای بیت امام منتشر شد.
گذشته از آن کتابچهای بدون مجوز رسمی و در تیراژ بسیار بالا و گسترده منتشر و در روزنامهها هم به چاپ رسید و کسی جرأت پاسخ گویی نداشت. آیت الله منتظری رنجنامه را از ظالمانهترین کارها نامید. در این کتابچه سید احمد اخبار، اطلاعات و نامههای آیت الله منتظری را مُثله و مطالبی را تحریف شده مطرح میکند، یکی ازاطرافیان آقای منتظری را به … متهم میکند و آنچه جناح چپ انجام داد یعنی ممانعت از طرح مرجعیت آقای منتظری را پیش بینی میکند.
آقای منتظری میگوید برخی از نامههای امام نمیتواند دست خط ایشان باشد و شواهدی هم ذکر میکند. پس از درگذشت پدر آقای منتظری در اول خرداد ۶۸ تسلیتی از ناحیه بیت امام صادر نمیشود. آقای منتظری در پی عارض شدن بیماری برای امام دو بار درخواست ملاقات با ایشان را میکند اما جواب منفی میشنود.
پس از درگذشت ایشان پیام تسلیتی صادر میکند و با احمد و سعید، دو فرزندش، راهی مرقد ایشان و سپس جماران میشوند اما می گویند: احمد آقا خواب است و… آقای منتظری بر میگردد قم؛ اما پیغام میدهد من حاضرم باز هم به جماران برگردم و به خانوادهی ایشان تسلیت بگویم. احمد آقا در پاسخ میگوید: «رفقای ما صلاح نمیدانند ایشان به بیت امام بیاید.» پس از آن به آیت الله منتظری نوبت میدهند که برای امام در مسجد اعظم قم مراسم بگیرد اما این مراسم را که سخنرانش آقای فلسفی بود، به هم میزنند… . آیت الله منتظری اما به نقل از افرادی میگوید: «احمد خمینی از مسائل گذشته اظهار تأسف میکرده و نادرست میدانسته است».
اینها و بیش از این نگاه آیت الله منتظری به سید احمد را نشان میدهد با این حال اما برخورد عاطفی و صمیمانه و مشفقانه و بدون داشتن کوچکترین کینه، آیت الله منتظری با سید احمد آقا و خانوادهشان، پس از اعلام بستری شدن در بیمارستان و پس از درگذشت وی، در دو پیام به مرحوم آیت الله پسندیده مشاهده میشود. پیامهایی که هرگز پاسخی هم به آنها داده نشد...
راه دوری نرویم آقای دری نجف آبادی شاگرد آیت الله منتظری بود و چند ماهی رییس دفتر ایشان! وقتی وزیر اطلاعات خاتمی شد بعد از سخنرانی ۱۳ رجب آقای منتظری، استادش را فاقد سلامت کامل در برخورد و نقد و نظر دانست و از نغمههای شیطانی و وسوسههای نفسانی نام برد و نمایشگاهی بر پا کرد با نام «پیچک انحراف» برای تخریب استادش! اما استاد عاری از کینه، وقتی مادر شاگرد از دنیا رفت برایش پیام تسلیت نوشت! (منبع)
نوشتۀ سید آصف کاظمی: «بررسی رفتار سیاسی آیتالله سیستانی (با تأکید بر وحدت و نفی اشغالگری)»
بسمالله الرحمن الرحیم
دیدگاه و رفتار سیاسی آیتالله سیستانی بعد از سقوط صدام، بهعنوان یک نیروی سیاسی فعال در عراق، بیشازپیش مورد توجه قرار گرفت. یافتههای بحث نشان میدهد که موضع گیریهای مردم سالارانه و رفتار سیاسی آیت الله سیستانی با پشتیبانی و رضایت نسبی تمام اقوام و پیروان مذاهب مختلف در عراق همراه شد. رفتار سیاسی ایشان وی را به الگوی بیبدیلی تبدیل ساخت و اشغالگران را وادار نمود تا در انتقال قدرت و تدوین قانون اساسی، پیشنهادهای ایشان را بپذیرند. نگاه ویژه به امنیت و رفاه، مبارزه با فساد، توجه به نقش زن در جامعه، رصد سرنوشت کلان جهان اسلام بهویژه مسائل فلسطین، قانون مداری، تقریب گرایی توجه ویژه به وحدت و مخالفت با اشغالگری از نشانههای سیاسی هستند که در رفتار آیتالله به فراوانی قابلمشاهده هستند.
آیتالله سیستانی، وحدتگرایی، اشغالگران، مردمسالاری، قانونگرایی
نگاه و سبک سیاست ورزی مراجع شیعه در حوزه سیاست و ظرفیتهای متفاوت آن در هر زمان و مکان میتواند نشان دهد که چگونه مراجع بزرگ شیعی با الهام از ائمه معصومین بنا به شرایط زمان و مکان و ظرفیتهای اجتماعی و سیاسی طرحی نو پیریزی کرده و فراتر از قالبهای شناختهشده حرکت کنند. یکی از این مراجع بزرگوار که دیدگاه و رفتارش نسبت به سیاست و امور سیاسی موردبررسی قرار گیرد، آیتالله سیستانی است. دیدگاه او برای هر سیاستمداری که از غرب و شرق و بلاد اسلامی به عراق وارد میشود مهم است، اما او نه قدرت نظامی در اختیار دارد و نه حزب سیاسی و نه سرمایههای اقتصادی. آیتالله سیستانی بهعنوان مرجع دینی، در مراحل حساس نقش رهبری بیدار و آیندهنگر را ایفا کرده است.
جایگاه آیتالله سیستانی در جامعه عراق ناشی از سه عامل مشخص است که عبارتاند از: جایگاه حوزه علمیه نجف در عراق؛ به رسمیت شناخته شدن اعلمیت فقهی آیتالله سیستانی؛ و موضعگیریهای مردمسالارانه ایشان درروند تحولات این کشور، مواضع اسلامی و مردمسالارانه آیتالله سیستانی که با پشتیبانی و رضایت نسبی تمام اقوام و پیروان مذاهب مختلف همراه شد وی را به الگوی بیبدیلی برای طرفداران مردمسالاری تبدیل ساخت و اشغالگران را وادار کرد تا در انتقال قدرت و تدوین قانون اساسی روند مردمسالارانه پیشنهادهای ایشان را بپذیرند. (حاجی یوسفی و عارف نژاد، ۴۳)
پژوهشگران متعددی ضمن بررسی وضعیت جدید عراق، به جایگاه، آیتالله سیستانی در تحولات عراق اشارهکردهاند ولی در بین تحقیقات منتشره چند اثر بـا دقت بیشتری اندیشهها و موضعگیری آیتالله سیستانی در عـراق را بررسی کردهاند... ادامۀ مطلب
8- عکس