فراز ایران

نوشته‌های گونه‌گون ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

فراز ایران

نوشته‌های گونه‌گون ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

چالش انسان مسلمان با سنّت و مدرنیته

مصاحبۀ روزنامۀ اعتماد با حجت الاسلام دکتر داوود فیرحی:
سیاست محفلی نتیجه جامعه موجی است:


داود فیرحی از معدود چهره‌های دانشگاهی است که نه فقط تحصیلات گسترده حوزوی دارد و لباس روحانیت می‌پوشد، بلکه اساسا طرح و برنامه فکری‌اش از دل سنت حوزوی می‌گذرد و همواره در آثار متعددش کوشیده به سنت فقهی با روش‌شناسی‌های جدید و مفاهیم و نظریه‌های علم سیاست بنگرد. چشم‌انداز اصلی طرح او بازسازی ایجابی فقه سیاسی تشیع متلائم با مفاهیم نوآیین است و بنیاد این دیدگاه را دردو جلد کتاب ارزشمند فقه و سیاست بنا گذاشته است. حالا او در کتاب فقه و حکمرانی حزبی که به تازگی منتشر شده، به مفهوم اساسی و بنیادین حزب در اندیشه سیاسی جدید روی آورده است و کوشیده ضمن ارایه تعریفی دقیق از این مفهوم و لوازم و ملحقات آن رد پای آن را در سنت فقهی ما بکاود و در عین حال از تجارب تاریخی ما به ویژه در کارنامه فقهایی که به نحوی از انحا در دوران جدید به عرصه سیاست وارد شده‌اند، غافل نشود. او در گفت‌وگوی حاضر تلاش خود را در مسیر راه سوم ارزیابی می‌کند و تاکید دارد که اگرچه روندگان این راه اندک و مسیر پر خطر است، اما ضروری است و گریز و گزیری از آن نداریم.



کتاب فقه و حکمرانی حزبی نوشته شما اخیرا به همت نشر نی منتشر شده است. خوشبختانه در چند سال اخیر آثاری از شما در حوزه فقه سیاسی منتشر شده است (تقریبا سالی یک کتاب) . به نظر می‌رسد آنچه این مجموعه آثار را به یکدیگر پیوند می‌دهد، تلاش شماست برای تدوین یک فقه سیاسی جدید. آیا با این ارزیابی موافق هستید؟


خلاصه دیدگاهی که من در این سال‌ها پیدا کرده‌ام، همگی مختص من نبوده است و نتیجه استفاده از تجربه بسیاری از پژوهشگران و متفکران است، این دیدگاه این است که جامعه مسلمانی به دو چیز نیاز دارد؛ نخست اینکه دینش را از سنت‌های تاریخی تفکیک کند و دوم اینکه نوعی ارتباط میان تجدد و مسائل آن با دین برقرار کند.


چرا این امر ضرورت دارد؟

علت آن است که دین یک پدیده حذف شدنی در جوامع نیست، بلکه پدیده‌ای تفسیرشدنی است. به تعبیر افرادی چون هابرماس اگر به تاریخ بنگریم، سکولاریسم یک نقطه کوچک است، یعنی دین در کل تاریخ حضور داشته است و دوره کوتاهی شامل ١٢٠-١٠٠ سال است که ایده‌های سکولاری پیدا شده‌اند و دوباره در کل اروپا و حتی ایالات متحده شاهد رشد بازگشت به دین هستیم. در چنین شرایطی اگر نتوانیم دین را از سنت جدا کنیم و باب گفت‌وگوی دین با ابزارها و مفاهیم و مسائل تجدد را باز کنیم، حضور دین با پیوندهای سنتی‌اش در دنیای جدید فاجعه ایجاد می‌کند.

یکی از این فاجعه‌ها واپس‌گرا کردن جهان اسلام است، دیگر اینکه دین را حاشیه‌ای (marginal) می‌کند و به حاشیه تمدن می‌راند و اجازه نمی‌دهد که انسان مسلمان، انسان بین‌المللی باشد و نظام مسلمانی نظام بین‌المللی باشد و سوم اینکه با موضع نسبتا سلبی که به مسائل می‌گیرد، احتمال رادیکالیسم نیز افزایش می‌یابد.

بنابراین به نظر من حضور دین بدون دین پژوهی‌هایی که آن را از سنت‌های تاریخی جدا و امکان گفت‌وگو با دنیای جدید را فراهم کند، یعنی حضور دین با همان گذشته دو خطر به هم پیوسته دارد: نخست اینکه جامعه را عقب‌مانده می‌کند و برای عقب ماندگی نیز توجیه دینی ایجاد می‌کند و رابطه‌اش را با دنیای جدید و جهانی شدن قطع می‌کند و دوم اینکه جامعه را مستعد رادیکالیسم می‌کند.

منظورتان از رادیکالیسم چیست؟


یعنی انسان نه تنها با دیگران می‌جنگد بلکه با هم‌مذهبان خودش نیز می‌جنگد. علت نیز آن است که هر انسانی در ذهنش با خودش نیز می‌جنگد، یعنی پاره چپ ذهنش با پاره راست ذهنش نزاع می‌کند. این نزاع بروز عینی هم می‌یابد و جامعه مسلمانی جامعه پرخاشگری می‌کند. بنابراین این معضلات ذهن من و بسیاری از کسانی که متعلق به جریان راه سوم هستند را از مدت‌ها پیش به خود مشغول داشته است. از زمان سید جمال و عبده تا معاصرین این دغدغه وجود داشته است.


شما این تلاش خودتان را ذیل عنوان راه سوم تعریف می‌کنید، اما عناوین دیگری نیز برای آن به کار برده‌اند، مثل نواندیشی دینی و کلام جدید یا روشنفکری جدید. آیا میان این تعابیر تمایز قایل می‌شوید؟

خیر، خیلی دنبال واژگانی که تمایزسازی در راه سوم ایجاد کند، نیستم. راه سوم بالاخره شعبه‌هایی در حوزه‌های کلام، اخلاق و فقه زیادی دارد. راه سوم راه سوم است، یعنی در تمام حوزه‌ها به بحثی توجه می‌کند که بین سنت و تجدد است و کوشش می‌کند دو تفکیک را انجام بدهد، نخست اینکه دین را از استبداد جدا کند و دوم اینکه علم را از امپریالیسم جدا کند. بنابراین از دین آزاد علمی صحبت می‌کند، یعنی


ادامه مطلب ...