به نظرم منظور این است شِقاوت اصالتی از خود ندارد، بلکه زمانی سر میگیرد که انسان از ریشهی میقاق و عهد و پیمان با خدا، خود را قطع کند و آن را به کفِ نسیان بسپُرد. بگذرم. در قرآن، «قالوا ربنا غلَبتْ علَینا شِقوَتُنا...» از آیهی ۱۰۶ مؤمنون، بر ندامت و پشیمانی اهل شقاوت است که غلبهی بدبختی بر خود را پیش خواهند کشید.
این متن هم، یادآوری و تلنگر به خودم بود، نیز برای خواهنده، نه صرفاً خواننده. اوج متن آنجا بود که شقاوت از فرعیات فراموشیِ میثاق خوانده شد که میبایست (و حتی میشود) به جادهی اصلی رسید و راه فرعی را در فوریترین دوربرگردان، دور زد.