به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. حکیم فردوسی در داستان سیاوش بر پرستش خداوند قلم تأکید میبرَد و چندین بیتِ پربار درین راستا و ازجمله خداترسی (=خشیت) پیگذاری میکند تا درس دهد همهی ما کردهی حضرت کردگار متعالیم و جالب این است آزارنکردن را در کنار ترس و خشیت از خدا جای میدهد تا معلوم کند آزارِ خلق و مخلوقات خدا، چقدر کریه و زشت است. تا تاریخ زنده است، این سخنِ سراسر حکمتِ حکیم الهی هم، با انسان هست:
ز روزِ گذرکردن اندیشه کن
پرستیدنِ دادگر پیشه کن
بترس از خدا و میازار کس
رهِ رستگاری همین است و بس
کنون ای خردمندِ بیداردل
مَشو در گمان پای درکش ز گل
تُرا کردگارست پروردگار
توی بنده و کردهی کردگار
این شعر چنان گویاست که آدم دلش نمیآید نظم بهاینزیبایی را، به نثر تبدیل کند و استحکام کلام را بشکند. فقط یک جمله بگویم و خلاص! و آن این است این حکیم دین و سخن و ایرانزمین، خردمند را بیداردل میخواهد و این یعنی هر خردمندی، خردمند نیست، خردمندی که دل را -که کانون معنویت و معنا و روحِ زندگی است- به بیرونِ وجودش پرتات بکند و اساساً به آن به بیگانگی برسد، در نگاه فردوسی، خردمند نیست. حتی فردوسی در مصرع بعدی هشدار میدهد در پای درکِ خداوند و ره رستگاری، در گِل نباید ماند و در گمان نیز مَباید گیر کرد، چه رسد به اینکه با خدا درگیر هم شد!
> ۱۰ فروردین ۱۴۰۱ ← دامنه